بهرهمندی حضرت زهرا(س) از ظرفیتهای اجتماعی زنان به نفع اسلام
تاریخ انتشار: ۲۲ آذر ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۹۲۸۲۵۹۵
علیاشرف فتحی، دانشآموخته حوزه علمیه و پژوهشگر تاریخ اسلام با استناد به روایات درباره سیره زندگی حضرت فاطمه(س) گفت: درباره حضرت فاطمه زهرا(س)، دادههای فراوانی در اختیار داریم که مرحوم اسماعیل انصاری زنجانی، حدود بیست سال از عمرش را صرف جمعآوری این دادهها در کشورهای مختلف کرد و در مجموع با توجه به چند هزار منبع موجود در کتابخانههای چند کشور، یک مجموعه ۲۵ جلدی با عنوان «الموسوعة الکبری عن فاطمة الزهرا(س)» در دهه هشتاد و در اواخر عمرش منتشر کرد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
وی افزود: با وجود اینکه اطلاعات زیادی درباره منابع شیعه و سنی وجود دارد، اما مشکل، اعتبارسنجی آنها و ضعیف بودن بسیاری از روایات و نامعلوم بودن استناد آنهاست که در رابطه با بسیاری از روایات مشهور درباره آن حضرت صدق میکند، مانند روایات بسیار معروفی که از حضرت علی(ع) نقل شده است که فرد نابینایی برای دیدن پیامبر(ص) میآید و حضرت زهرا(س) هم بوده است و ایشان خود را میپوشانند و پیامبر(ص) علت را میپرسد و میگوید، او که نمیبیند؟ حضرت فاطمه میگوید، او مرا نمیبیند، ولی من که او را میبینم.
فتحی ادامه داد: این روایت در کتاب «نوادر راوندی» آمده است، اما چون سند آن، ذکر نشده و از قرن اول تا ششم فاصله وجود داشته است، باعث میشود استناد آن مخدوش یا نامعلوم باشد. هر چند کتاب «جعفریات» یا «اشعثیات» در قرن گذشته، از سوی محدث نوری اعلام شد که آن را پیدا کرده و این کتاب جزء منابع اولیه شیعه بوده و مربوط به اواخر قرن سوم و اوایل قرن چهارم بوده است. اما با وجود این، استناد این کتاب مشخص نیست و فقهای بزرگی این استناد را رد کردهاند. هر چند این روایت علاوه بر کتاب منسوب به اشعث کوفی و کتاب راوندی در قرن ششم، در کتاب قرن پنجم از ابن مغازلی هم نقل شده است که هنوز هم استنادش به ائمه(ع) و امام علی(ع) روشن نیست. بنابراین بسیاری از روایات از این دست هستند و از این رو دچار مشکل میشویم.
این پژوهشگر تاریخ اسلام تصریح کرد: مشکل دوم درباره استناد روایات حضرت فاطمه(س) این است که عمده روایات، ماورایی است و یک دسته روایات قابل توجه هم درباره ماجراهای حضرت فاطمه(س) بعد از رحلت پیامبر(ص) است و ماجرای خطبه ایشان در مسجد با عنوان خطبه فدکیه و یا ماجرای ایشان برای بیعت گرفتن از مهاجرین و انصار و یا تلاش برای حمایت از تحصنکنندگان در خانه ایشان علیه ابوبکر و یا عیادت زنان شاخص از ایشان بخش عمدهای از روایات را شامل میشود.
وی با بیان اینکه روایات محدودی درباره سیره اجتماعی زندگی حضرت فاطمه(س) داریم، گفت: براساس آنچه در منابع شیعه آمده میتوان این گونه برداشت کرد که آن حضرت، زندگی سادهای داشته است. روایتی در کافی داریم که نشان میدهد، زمانی پیغمبر ایشان را دیدند که از گرسنگی، رنگ بر رخساره نداشتند و این نشان از زندگی ساده ایشان و سوء استفاده نکردن از موقعیتشان به عنوان دختر پیغمبر(ص) است.
فتحی با اشاره به زندگی حضرت فاطمه(س) با امیرالمؤمنین علی(ع) بیان کرد: طبق روایات موجود، حضرت فاطمه(س) اهل مدارا بودند و با دشواریها و سختیهای زندگی میساختند. همانطور که میدانید، در دورهای که همسر امیرالمؤمنین شده بودند؛ در ۱۰ سال پایانی عمر پیامبر اکرم(ص) در مدینه، دوره پرچالشی بود و جنگهای پی در پی رخ میداد و تنشهای زیادی میان پیامبر(ص) و مشرکان مکه و یهودیان مدینه شکل گرفت و علیبنابیطالب رکن شاخص این جنگ بودند و به عنوان یک جوان رشید، مؤمن و توانمند نقشهای مهمی در این جنگها ایفا کردند و زندگی حضرت فاطمه(س) نیز در دوران تأهل تحت الشعاع این جنگها قرار گرفته و این دشواریها را داشته است، اما روایتی نداریم که ایشان بیتابی یا ابراز نارضایی کرده باشند و در عین حال مدام به تربیت فرزندان و حمایت از همسر و حمایت از پدر مشغول بوده است. بعد از رحلت پیامبر(ص) و چند ماه پایانی حیاتشان، تلاشهای مستمری میکنند و این دوره را میتوان دوره درخشش حضرت فاطمه دانست که در حضور خلیفه سخنرانی میکنند، خانههای افراد شاخص مدینه میروند تا آنها راضی به حمایت از امام علی(ع) کنند و یا تحصنی در خانه ایشان با حضور صحابه حامی علی(ع) از جمله سلمان، ابوذر و مقداد شکل میگیرد. در واقع اینها در خانه فاطمه(س) تحصن میکنند تا نارضایتی خود را از وضعیت جدید حاکمیت مدینه نشان دهند و اینها حاکی از روحیه اجتماعی، کنشگرانه و فعالانه ایشان در شرایط مختلف زندگی بوده است.
وی ادامه داد: نکته مهم دیگر درباره روش ارتباط آن حضرت با فرزندانش است که در این زمینه روایات محدود و روایات معتبر، محدودتر است. براساس مجموع روایات و گزارشهای تاریخی که به دستمان رسیده است، میتوان یکسری نکات را از زندگی ایشان برداشت کرد، مثلاً تلاش میکرد، بین فرزندانش تبعیض قائل نشود و یا از نظر ابراز محبت به آنها تفاوتی میان آنها قائل نشود. فرزندانی از ایشان در تاریخ صدر اسلام فعالانه حضور داشتند که چهرههای معتبر، موجه و محترمی بودند. حسنین، زینب کبری و زینب صغری، فرزندانی که حاصل تربیت مستقیم حضرت فاطمه(س) بودند. حضرت زهرا(س) در دوران کودکی آنها را تربیت کردند و علم روانکاوی امروز هم میگوید که سالهای نخست زندگی در تربیت افراد، اهمیت ویژهای دارد و دوره کودکی این چهار فرزند همزمان با حیات مادرشان بوده است و این تأثیرگذاری مادر بر شخصیت آنها در زندگیشان به وضوح دیده میشود.
این پژوهشگر تاریخ اسلام گفت: آنها دوره نوجوانی، جوانی و میانسالی را با مادر طی نکردند، اما میشود گفت، دوران کودکی آنها در کنار مادر، باعث شده است که آنها شخصیت محترم، الگو و شاخص اخلاقی و اجتماعی در زمان خود باشند و این بسیار مهم است، هر چند روایات معتبری از فرزندپروری ایشان نداریم و یا گزارشهای معتبر اندک است، اما جایگاه این افراد و تأثیرگذاری آنها در طول تاریخ صدر اسلام تا دهه ۶۰ قمری، نشان میدهد که افراد تأثیرگذار و از بزرگان جهان اسلام بودند.
وی افزود: با توجه به گزارشهای موجود، فرزندان و مادر، تنشهای زیادی را پشت سر گذاشتند، اما نوع مدارا و مسئولیتپذیری آنها نسبت به مسائل اجتماعی و خوشخلقی آنها نشان میدهد که حضرت فاطمه در دورهای که علی(ع) مشغول جنگهای متعدد بوده، چه نقش مهمی در تربیت فرزندان ایفا کرده است.
فتحی تصریح کرد: حضرت فاطمه(س) با وجود سن کمی که داشتند، بسیار پرتحرک بودند و تلاش میکردند از جایگاه خود به نفع دین اسلام و آرمانهای پدر و همسرش استفاده کنند و در پی فعال کردن ظرفیتهای موجود در جامعه مدینه بودند و طبیعی است که نقشآفرینی زنان در این جامعه سنتی محدودتر باشد، اما ما ایشان را به عنوان یک چهره شاخص در آن دوران میبینیم که میتواند ظرفیتهای اجتماعی مدینه را بشناسد و با آنها ارتباط برقرار کند. مثلاً فردی مانند اسماء، با وجود اینکه همسر ابوبکر بود، رابطه عاطفی نزدیکی با حضرت زهرا(س) داشت و از این جهت میتوانیم بگوییم، حضرت زهرا(س) ظرفیتهای اجتماعی و زنانه جامعه را درک و از این تواناییها به نفع اسلام استفاده کرد و یکی از نمونههای شاخص زن جوان فعالی است که به سود آرمانهای تعالیبخش دین اسلام گام برداشته و میتوان به عنوان نماد ترویجدهنده حس مسئولیتپذیری اجتماعی از او یاد کرد که با وجود محدود بودن زن در آن زمان، این نقشآفرینی را به صورت جدی داشته است و از این جهت حائز اهمیت است.
گفتوگو از سمیه قربانی
منبع: ایکنا (خبرگزاری بینالمللی قرآن)منبع: قدس آنلاین
کلیدواژه: زندگی حضرت فاطمه س حضرت زهرا س پیامبر ص جنگ ها
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.qudsonline.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «قدس آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۹۲۸۲۵۹۵ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
نقش زنان در معنابخشی به زندگی خانوادگی و اجتماعی
ما در جامعه امروزی، مادران بیشماری را مییابیم که نگران تربیت معنوی فرزندان خود، آنها را تحت آموزشهای مختلف از این جلسه به آن جلسه و از این معلم به آن معلم میبرند! درحالیکه الگوی اصلی در مقابل چشمان کودکان، در حقیقت خودشان هستند. - اخبار فرهنگی -
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، وقتی از معنویت سخن به میان میآید، گذر از زَبَدی که ناپایدار است و رسیدن به مغز و اصل چیزی که نفع واقعی انسان را در بر دارد، متبادر به ذهن میشود. در حقیقت معنویت تلاشی برای وانهادن ادراکات غیرواقعی و درک زندگی واقعی است. تلاشی که به زندگی جهت میدهد، برای آن هدف تعیین میکند و مسیر انسان را به سوی تکامل رهبری میکند.
اما نقش زنان در معنویتبخشی به زندگی چیست؟ چگونه زنان میتوانند هم به زندگی خود و هم به اجتماع کوچک (خانواده) و اجتماع بزرگ (جامعه) معنا بخشند؟
خبرگزاری تسنیم در گفتوگو با دکتر مژگان خانبابا، مشاور امور بانوان معاونت قرآن و عترت وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و استاد دانشگاه جامعه المصطفی العالمیه، به بررسی نقش زنان در معنویتبخشی به زندگی پرداخته است.
معنویت؛ تلاشی برای درک زندگی واقعی
«معنوی و معنویت» منسوب به معنا، غالباً در مقابل ظاهری، مادی و صوری به کار میرود. واژه «معنویت» را شاید بتوان با این آیه قرآن به خوبی بیان کرد: «كَذَلِكَ یضْرِبُ اللَّهُ الْحَقَّ وَالْبَاطِلَ فَأَمَّا الزَّبَدُ فَیذْهَبُ جُفَاءً وَأَمَّا مَا ینفَعُ النَّاسَ فَیمْكُثُ فِی الْأَرْضِ» (سوره رعد؛ آیه 17) در این آیه حق ثابت و ماندنی، و باطل همچون کف روی آب، ناپایدار و زوالپذیر معرفی شده است. این آیه میتواند مقایسه ظاهر و معنا باشد.
وقتی از معنویت سخن به میان میآید، گذر از زَبَدی که ناپایدار است و رسیدن به مغز و اصل چیزی که نفع واقعی انسان را در بر دارد، متبادر به ذهن میشود. در حقیقت معنویت تلاشی برای وانهادن ادراکات غیرواقعی و درک زندگی واقعی است. تلاشی که به زندگی جهت میدهد، برای آن هدف تعیین میکند و مسیر انسان را به سوی تکامل رهبری میکند.
اما نقش زنان در معنویتبخشی به زندگی چیست؟ چگونه زنان میتوانند هم به زندگی خود و هم به اجتماع کوچک (خانواده) و اجتماع بزرگ (جامعه) معنا بخشند؟
آثار جنسیت زنانه بر رشد عرفانی و معنوینقش زنان در معنویتبخشی به زندگی
برای رسیدن به پاسخ این سؤالات، کافی است تنها به یکی از روایات قرآنی، آن هم روایتی که تنها در آن روایت، نام زنی به صراحت آمده است، مراجعه کنیم. داستان حضرت مریم بنت عمران، یکی از چهار زن برگزیده عالم که مادرش پس از وضع حمل از اینکه دختری زاده، نگران است: «وَ لَیسَ الذَّکَرُ کَالاُنثَی» (آل عمران/ آیه 36)
اما همین دختر چنان به تربیت معنوی خود مشغول میشود و از خود آغاز میکند که سرمشق و الگوی پیامبر خدا میگردد: «کُلَّمَا دَخَلَ عَلَیهَا زَکَرَیَّا المِحرابَ وَجَدَ عِندَهَا رِزقًا» (همان سوره/ آیه 37) پیامبری که خود متصل به منبع وحی است، میپرسد: «یَا مَریمُ اَنَّی لَکِ هَذَا» (همان آیه).
شاید این بخش از آیه همان حلقه مفقوده در جامعه زنان امروزی باشد. ما در جامعه امروزی، مادران بیشماری را مییابیم که نگران تربیت معنوی فرزندان خود، آنها را تحت آموزشهای مختلف از این جلسه به آن جلسه و از این معلم به آن معلم میبرند! درحالیکه الگوی اصلی در مقابل چشمان کودکان، درحقیقت خودشان هستند.
آنها غافل از اینکه شبانهروز توسط فرزندانشان رصد میشوند و فرزندان آنها با چشمانی تیزبین الگوهای زندگی خود را در مادران خود جستجو میکنند، به جای پرداختن به رشد معنوی خود، فرزندان را به دست کسان دیگری، خواسته یا ناخواسته میسپارند و از نقش اصلی خود در این فرایند کاملاً غافل میشوند: «یَا ایُّها الّذینَ آمَنُوا عَلیکُم اَنفُسَکم» (المائده/ 105)
در روایت حضرت مریم سلام الله علیها، هر بار حضرت زکریا علیه السلام نزد او میرود، رزقی میبیند: هر بار رزقی، یعنی هر بار ثمره و پاداش فعلی الهی متفاوت از دیروز و فردا.
سحر دانشور: حوزه زنان رسانه ندارد!معنویت و معنابخشی یعنی پرهیز از تکرار و روزمرگی
معنویت و معنابخشی یعنی پرهیز از تکرار و روزمرگی: «مَنِ اِسْتَوَى یوْمَاهُ فَهُوَ مَغْبُونٌ» این الگو چنان تأثیرگذار است که پیامبر الهی را به حرکت درآورده، او را از ناامیدی از درگاه الهی که متناسب با شأن پیامبریاش نیست، به سوی امید «رَبِّ هَب لِی مِن لَدُنکَ ذُرِیَّةً طَیِّبَة» (همان سوره/ آیه 38) و امیدبخشی : «وَ امرَاتِی عَاقِر» (همان سوره/ آیه 40) به حرکت درمیآورد.
آنچه که از زنان در جامعه امروزی انتظار میرود؛ یعنی توجه به معنویت و پرهیز از روزمرگی و معنابخشی به زندگی خود و اطرافیان (خانواده)، ایجاد شوق، پویایی، تحرک و نشاط معنوی در زندگی با متصل شدن به خالق هستی و ایجاد رابطه دوستی با تنها دوست اطمینانبخش و مطمئن: «الَّذِینَ آمَنُوا وَتَطْمَئِنُّ قُلُوبُهُمْ بِذِكْرِ اللَّهِ أَلَا بِذِكْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ» (الرعد/آیه 28)
سپس داستان از انحصار در خانواده و اطرافیان درآمده، خطاب آن جهانی میشود: «وَ إِذْ قَالَتِ الْمَلَائِكَةُ یا مَرْیمُ إِنَّ اللَّهَ اصْطَفَاكِ وَطَهَّرَكِ وَاصْطَفَاكِ عَلَى نِسَاءِ الْعَالَمِینَ» (همان سوره/آیه 42) رسالت مریمی که در واقع پیامبر نیست، از حوزه خانواده و عشیره به جهانیان گسترش مییابد.
این داستان، ذهن خواننده را به رسالت پیامبران بزرگ الهی و از جمله پیامبر بزرگ اسلام صلی الله علیه و آله نزدیک و منتقل میکند. آنجا که از حوزه عشیره و خانواده: «وَ أَنْذِرْ عَشِیرَتَكَ الْأَقْرَبِینَ» (الشعراء/ 214) و مخاطبینِ خاصِ«رِحْلَة الشِّتَاءِ وَالصَّیفِ» (قریش/آیه2) به دعوتی جهانی : «فَاصْدَعْ بِمَا تُؤْمَرُ وَأَعْرِضْ عَنِ الْمُشْرِكِینَ» (الحجر/ آیه 95) گسترش مییابد.
رسالت معنوی حضرت مریم سلام الله علیها از خود شروع میشود، به خانواده میرسد و از آنجا به خارج از خانواده و جهانیان منتقل میشود. این، نقش معنوی یک زن از نگاه قرآنی است.
انتهای پیام/